آیا یادگیرى زبان دوم در سنین کم ممکن ست باعث شود کودک زبان مادرى خود را فراموش کند؟!
یا اینکه کودک را در یادگیرى ادبیات یا گرامر ( قواعد دستورى ) زبان مادرى دچار مشکل کند ؟!
باید عرض کنم که با توجه به تحقیقاتی که توسط زبانشناسان انجام شده است تا کنون خلاف این باور وجود دارد . زبانشناسان معتقدند یادگیری زبان دوم به دلیل به کارگیری ذهن کودک در استفاده از ترجمهها و معانی کلمات و ساختار جملات میتواند باعث شود زبان مادری خود را هم بار دیگر بیاموزد و آن را در کنار زبان دوم یاد بگیرد. توجه کودک به یک زبان جدید میتواند باعث توجه او به ساختارهای زبان و جملهبندیها شود. چیزی که ممکن بود تا آن زمان به آن چندان توجهی نشان داده نشود .
آیا فراگیرى زبان دوم در دوران کودکى میتواند سبب آسیبهاى روحى و روانى در کودک یا مشکلات تکلمى ( مثل لکنت زبان ) در وى شود ؟
برخی از متخصصین بر این باورند که اگر کودک پیش از پنج سالگی برای یادگیری زبان دوم تحت فشار قرار گیرد ممکن است موجب عقب افتادگی مرحله تکلم در کودک شود. و حتى تفاوتهای دستوری در دو زبان، به اختلال و بی نظمی فکری کودک نیز منجر خواهد شد ، چرا که کودک معمولا در هنگام گفتار، دو زبان را با یکدیگر مخلوط کرده و تا مدتها نمی تواند آنها را از یکدیگر جدا کند.
این پژوهشگران معتقدند که به دلیل بیان نامناسب مطالب، این گونه کودکان مورد تمسخر قرار گرفته و پیامد این وضع احساس خشم و افسردگی در آنان مى شود. لذا سازگارى عاطفى و اجتماعى کودک به مخاطره خواهد افتاد.
همچنین برخی دیگر از پژوهشها نشان داده که آسیبهای آموزش دوزبانی در دوران مهد کودک و خردسالی به خصوص در شروع گفتار، شاید در ابتدا کاملا هویدا نباشد اما با گذشت زمان ، آشکار می گردد. این دسته از کودکان در نتیجه دوزبانی بودن هنگام ورود به مدرسه از نظر گفتاری عقب مانده و منجر به عدم آمادگی آنان در درک دروس خواهد شد. وقتی کودک آمادگی رفتن به مدرسه را نداشته باشد، سازگاری وی با عوامل و شرایط محیطی مدرسه، نسبت به کودکان تک زبانی به مراتب دشوار تر خواهد بود. نا توانی در بیان مناسب مطالب موجب احساس نگرانی بیش از حد در کودکان می گردد. به همین دلیل کودکان دوزبانی با موانع سختی در سازگاری تحصیلی روبه رو گردیده و به زحمت می توانند به موفقیت تحصیلی دست یابند.
من حیث المجموع ، متخصصانی که چنین نظری در مورد یادگیری زبان دوم در ابتدای خردسالی دارند معتقدند که اوایل نوجوانی یعنی حدود ۱۱-۱۳ سالگی بهترین زمان برای یادگیری زبان دوم است زیرا در این سنین نوجوان بر زبان مادری خود تسلط کامل را یافته و حال آمادگی لازم برای یادگیری زبان دوم را داراست و از طرف دیگر انگیزه بیشتری برای یادگیری زبان دوم خواهند داشت. این در حالیست که دسته ای دیگر از متخصصان معتقدند که بهترین سن برای آغاز آموزش زبان دوم ۷سالگی است چرا که در این سن بچه ها در حال رشد بوده و بهتر می توانند زبان دوم را درک کنند و به همین دلیل است که آموزش زبان دوم در برخی از مدارس از دوران ابتدایی آغاز می شود.
همانطور که مشاهده کردید در تحقیقات پژوهشگران تربیتى ، در مورد زمان دقیق آغاز آموزش زبان دوم تقریبا توافق نظری وجود ندارد و در مورد این موضوع، هر دسته از محققان به نتایج مطالعات خود تکیه می کنند اما به طور کلی احتمالا شما والدین عزیز نیز با توجه به مطالب عنوان شده به این نتیجه رسیده اید که بهتر است کودکان برای یادگیری زبان دوم تحت فشار قرار داده نشده و تا قبل از اینکه در زبان اول ، پیشرفت لازم ( نه کامل ) را نکرده باشند، به یادگیری زبان دوم نپردازند.که این امر تحت تاثیر متغیرهاى زیادى ( از جمله هوش کودک و محیط اجتماعى که او در آن زندگى میکند) قرار میگیرد!!
سوال سوم که غالبا از جانب والدین مهاجر یا در صدد مهاجرت مطرح می شود و مخصوصا نگران شرایط روحى و روانی فرزندشان و چگونگى فراگیرى زبان دوم ، بعد از فراگیرى زبان اول هستند.
چگونه زبان دوم را به فرزندانمان بیاموزیم ؟
کودکانی که پس از فراگیری زبان اول در معرض یادگیری زبان دوم قرار می گیرند عموماً موارد زیر را تجربه می کنند. در ابتدا ممکن است برای مدت کوتاهی از زبان مادریشان استفاده کنند و وقتی که برای اولین بار در معرض زبان دوم قرار می گیرند ممکن است وارد فاز “خاموشى شوند.
این فاز ممکن است از چند هفته تا چند ماه طول بکشد اما جایی براى نگرانى نیست چون کودک در این مدت درک خود از زبان را می سازد.
کودکان کم سن تر ممکن ست بیشتر از کودکان بزرگتر در این فاز بمانند. کودک می تواند در این مدت از ایما و اشاره استفاده کند و یا تنها از چند کلمه به زبان دوم استفاده کند. بعدتر کودک جرات استفاده از عبارات تقلیدى و کوتاه را پیدا مى کند که از واژگان یا دانش زبانی خود ساخته نشده اند. بلکه جملاتی هستند که او جائی شنیده و حفظ کرده است.
پس هر چه بیشتر در معرض زبان دوم قرار گیرد این مرحله سریعتر طى مى شود تا بالاخره کودک شروع به ساختن جملات خودش کند که این جملات کاملاً حفظی نیستند و از بعضی از واژگانی که کودک تازه یاد گرفته ساخته شده اند. بالاخره فرزند شما به تدریج در زبان روان و سلیس می شود و دائماً خطاهای گرامری انجام می دهد یا جملاتی می سازد که مخفف به نظر می آیند زیرا او بعضی از قواعد گرامر را نمی داند.
بعضی از این خطاها به خاطر تأثیر زبان اول او هستند. ولی بیشتر خطاهای او مانند همان خطاهایی هستند که کودکان تک زبانه به هنگام یادگیری آن زبان انجام می دهند. سخن گفتن با کودک به زبان دوم در اوقاتی معین به تفکیک ذهنی کودکتان کمک می کند. اگر زبانی که تصمیم به آموزش آن به فرزند خود گرفته اید زبان مادری خودتان نیست، سعی کنید برای آموزش آن اوقاتی را تعیین کنید که برای حفظ هماهنگی و پیشگیری از سردرگمی در آن اوقات فقط به یک زبان صحبت کنید.
درست است که تکلم به زبانی که دیگران قادر به فهم آن نیستند بی ادبی محسوب می شود اما در این مورد این کار برای سازگاری کودک لازم است. کودک دانش آموز نیست! آموزش دادن برایش مضر است! تنها باید اورا در معرض زبان دوم قرار دهید نه اینکه برایش کلاس زبان برگزار کنید. لازم نیست به طور رسمی به او “آموزش” دهید. استفاده از زبان در مکالمه های روزمره براحتی موجب انتقال آن به کودک خواهد شد.
اگر می خواهید کودکتان زبان را بهتر بیاموزد یا علاوه بر زبان مادری زبان دیگری را نیز بیاموزند، می توانید از فیلم و موسیقی نیز بهره بگیرید. آموزش همزمان سه زبان به کودک- زبان مادر، زبان پدر و زبان رسمی- دشوار و نامعقول به نظر می رسد. برای حل این مشکل هر کدام از پدر یا مادر باید فقط با کودک به زبان خود صحبت کنند. اگر پدر و مادر در خانه به یک زبان صحبت می کنند و این زبان با زبان رسمی متفاوت است، به صحبت کردن به زبان خود در خانه ادامه دهید.
در این کار ثبات قدم داشته باشید و از اینکه او نتواند زبان رسمی را یاد بگیرد نگران نباشید. هنگامی که کودکان در مدرسه یا اجتماع حاضر می شوند به سرعت زبان رسمی را می آمورند. کودکی که مجبور به تکلم به یک زبان باشد آن زبان را با سرعت زیادی خواهد آموخت. کودکان در به کاربردن یک زبان جدید شجاعت بیشتری از بزرگسالان دارند و از تلفظ نا صحیح کلامت ترسی ندارند.
پس بعنوان یک اصل بهترین راه برای آموزش زبان در یک جامعه بیگانه، صحبت کردن در خانه به زبان مادری است. والدین باید در خانه به زبان خودشان صحبت کنند و اجازه بدهند کودک زبان دوم را از طریق تلویزیون، مدرسه و ارتباط با همسالان کشور بیگانه بیاموزد.